نقد و بررسی
Game Chicken Police: Paint it RED for PlayStation 4 (PS4)
بازی Chicken Police شاید اثر بزرگ یا حتی مهمی نباشد ، مخصوصا با در نظر گرفتن زمان عرضهاش – همزمان با عرضه کنسولهای نسل نهم – هرچند میتوان آن را یکی از بهترین غافلگیریهای سال 2020 دانست. تلفیقی از عناوین ادونچر و visual novelهای ژاپنی که داستانی پلیسی با فضای نوآر را روایت میکند. روی کاغذ تلفیق جالبی است اما موضوع زمانی جالب تر می شود که متوجه می شویم Chicken Police بسیاری از المانهای ناهمگون را با موفقیت به یکدیگر پیوند داده و به همین خاطر میتوان آن را اثری منحصر به فرد دانست که تجربهاش قطعا برای دوستداران عناوین داستان محور لذت بخش است.
بازی Chicken Police – Paint it RED! یک عنوان ادونچر نسبتا ساده – بدون در نظر گرفتن یکی از معماهای بازی – همراه با ساختار روایتی عناوین visual novel است که تمرکز اصلی آن روی روایت داستان قرار دارد. به معنای سادهتر شاید نتواند برای دوستداران ادونچرهای کلاسیک جذاب باشد اما مشخصا برای کاربرانی که به آثار استودیوهای Telltale و Quantic Dream علاقه مند هستند یا از دوستداران visual novelهایی مثل Zero Escape به حساب میآیند ، انتخاب مناسبی به شمار میآید. البته این بازی نه قابلیت انتخاب بین چندین گزینه برای تعیین روند داستان را به شما می دهد و نه به اندازه بعضی visual novel طولانی است ؛ اگرچه به لطف ویژگیهایی مثل روایت جذاب ، کاراکترهای دوست داشتنی ، طنز کلاسیک ، فضاسازی فوق العاده و البته المانهای کارآگاهی ؛ قطعا باب میل این دست از گیمرهاست.
داستان بازی درباره کارآگاهی به نام سانی است که مشغول گذراندن آخرین روزهای انجام وظیفهاش به عنوان پلیس است که ناگهان زنی مرموز در دفتر کارش حاضر شده و از او میخواهد تا در یک پرونده پیچیده به موکل او که خوانندهای به نام ناتاشا است کمک کند. ماجرای این پرونده به قدری پیچیده است که سانی – که روزگاری پلیسی بسیار مشهور بود – به دنبال دوست قدیمیاش «مارتی» رفته و از او کمک میخواهد. سانی و مارتی 9 سال با یکدیگر همکار بودند و تمام شهر این دو را میشناختند اما در نهایت اختلاف درگرفته بین آنها سبب می شود تا مارتی که پلیس جوان تر است به سانی شلیک کرده و او را راهی بیمارستان کند. در ادامه داستان هم سانی و مارتی موظف میشوند بار دیگر و به مانند گذشته پرده از رازی بزرگ بردارند. از همین خلاصه داستان میتوان فهمید که روایت کلیدی ترین بخش این بازی است اما موضوعی که بیش از هر چیزی ممکن است شما را متعجب کند در تفاوت فضاسازی کلاسیک بازی با نوع روایت آن خلاصه میشود. چیکن پلیس دارای فضاسازی نوآر است و اکثرا بارزههای آن را رعایت میکند. محیط سیاه و سفید به مانند آثار سینمای نوآؤ ، زن اغواگر در محوریت داستان ، پلیس میان سال و رنج دیده و دنیایی که با الهام از دهههای 30 و 40 آمریکا ساخته شده. همه اینها به درستی کنار هم قرار گرفتنهاند اما دقیقا نیم ساعت پس از شروع سازندگان قالب اصلی این دنیا را با معرفی مارتی میشکنند. تمامی آثار مهم نوآر چه در دنیای سینما و چه در دنیای بازی – حتی اثار هاردبویل در ادبیات – داستان قهرمان یا ضدقهرمانی تنها را روایت میکنند ؛ در حالی که چکین پلیس به این ساختار یک شخصیت دوم به نام مارتی را اضافه می کند. مارتی شخصیتی شوخ همراه با دیالوگهایی کم نظیر است که به شدت روی طنز بازی تاثیر گذشته. در حقیقت به لطف او ما شاهد یک عنوان نوآر / buddy-cop هستیم. تلفیقی نه چندان مناسب که به طرز عجیبی و باورنکردنی حداقل در این مورد – بازی «چیکن پلیس» – فوق العاده از آب درآمده است.
دیگر نکته مهم بازی این است که برخلاف بعضی از visual novelهای ژاپنی بازی تماما دارای صداگذاری بوده و 30 شخصیت آن دیالوگهایشان را به زیبایی بیان میکنند. این بدان معناست که اگر شما از دوستداران عناوین داستان محور هستید اما به خاطر نبود صداگذاری تا به امروز سراغ آثار visual novel نرفتید ؛ این بازی در جذب شما موفق عمل خواهد کرد. مخصوصا اینکه صداگذاری شخصیتهای به معنای واقعی کلمه عالی بوده و دستکمی از صداگذاری آثار AAA ندارد. هر کاراکتری بسته به اینکه چه حیوانی است ، صداگذاری منحصر به فردی دارد. مثلا صدای شخصیت «ایبن» که موش است شما را به یاد کارتونهای کلاسیک میاندازد.
ویژگی بزرگ دیگر چیکن پلیس الهام گرفتن آن از سریال محبوب «بوجک هورسمن»است ؛ موضوعی که حتی سازندگان هم با قرار دادن ایستر اگ بوجک به آن اعتراف کردهاند. به مانند سریال بوجک ، در این بازی هم همه کاراکترها بدنی انسان و صورتی متعلق به یک حیوان را دارند. این موضوع باعث شده تا سازندگان بازی هم به مانند سریال بوجک بتوانند از این طریق روایت بهتری داشته باشند. در سریال بوجک ، سازندگان با این ترفند نه تنها موفق شده بودند هویت شخصیتها را بهتر به تصویر بکشند بلکه راحت تر موضوعاتی حساس مثل نژادپرستی ، کسب و کارهای خلاف و حتی ذات بشر را به تصویر بکشند. استودیو The Wild Gentlemen هم دقیقا با استفاده از همین فرمول لحظات جذاب و کمدی فراوانی را برای مخاطبان به ارمغان آورده است.
در بعد گیم پلی چیکن پلیس به اندازه داستان درخشان ظاهر نمی شود هرچند گیم پلی محدود بازی به اندازهای استاندار هست که مخاطب را تا پایان همراه کند. ویژگی اصلی گیم پلی استفاده از دو تکنیک کارآگاهی است. نخست سوال کردن از کاراکترهاست که باعث افزایش اطلاعات شما میشود. پس از پرسیدن همه سوالات شما میتوانید با استفاده از تکنیکهای کارآگاهی سانی ، از بین چند گزینه ، سوالهای مورد نظرتان را از مظنون بپرسید. در این بخش سانی ابتدا مشخصات متهم را یادداشت کرده و شما را در مورد شخصیت و نقاط ضعف متهم آگاه میکند. از این طریق می توانید سوالات درست را بپرسید تا سریع تر به پاسخ موردنظر برسید. دیگر بخش گیم پلی این است که از طریق قراردادن شواهد در کنار هم به پاسخ مناسب برسید. هر کدام از این دو ویژگی بسیار ساده طراحی شدهاند و هرچند به هیچ وجه عمیق نیستند اما در خدمت روایت بازی هستند تا مخاطب در بین تماشای داستان بازی ، مقداری هم گیم پلی تجربه کند! نکته جالب در مورد گیم پلی این است که مینی گیم تیراندازی با اسلحه آن هم در نمای اول شخص در چیکن پلیس وجود دارد و حتی طی دو مرحله از بازی هم کاربران باید به مانند آثار on rail shooter به خودرویی که تعقیبشان میکند شلیک کنند. این بخش هم به مانند عمده گیم پلی بازی بسیار ساده طراحی شده. در مجموع گیم پلی بازی هیچ نکته استثنایی ندارد اما با توجه به ساده بودنش و اینکه تمرکز اصلی سازندگان روی روایت داستان بوده ، باعث تضعیف کلی چیکن پلیس نمی شود. شاید بهترین ویژگی گیم پلی بازی این است که بازی دارای نقشه بوده و شما میتوانید بدون در نظر گرفتن ماموریت اصلی به بخشهای مختلف سر زده ، با کاراکترهای دیگر صحبت کرده تا نه تنها داستان را از زوایای مختلف بررسی کنید بلکه با همه شخصیتها آشنا شوید.
نتیجه گیری
چیکن پلیس یک بازی خوش ساخت با چاشنی طنز است که انتخاب مناسبی برای دوستداران عناوین داستان محور به شمار میآید. با اینکه گیم پلی آن بسیار ساده است و بازی به طور کلی خودش را جدی نمیگیرد ؛ اما قادر است چند ساعت شما را سرگرم کند و لحظات خنده داری را برایتان رقم بزند.
0دیدگاه کاربران